سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خیری در زندگانی نیست مگر برای دو کس : دانشمندی پیروی شده یا شنونده ای فراگیرنده . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
قطره ی شبنم

 

ویژگی های مدیران دولتی

1- پروا پیشگی

در مدیریت علوی خدا محوری و تقوا گرایی اساس کار است، همه چیز با معیار تقوا ارزیابی می گردد. حضرت علی علیه السلام، اصول مدیریت دولتی را در نامة حکومتی خویش برای مالک اشتر، با تقوا و خدا گرایی آغاز می کند و میفرماید: «أمره بتقوی الله، وإیثار طاعته، واتباع ما أمر به فی کتابه، من فرائضه وسننه، التی لایسعد أحدا الا باتباعها، ولا یشقی الا مع جحودها وإضاعتها، وأن ینصر الله سبحانه بقلبه ویده ولسانه؛ فانه، جل اسمه قد تکفل بنصر من نصره وإعزاز من أعزه.»[12] او را به تقوا و ترس از خدا فرمان می دهد، و اینکه اطاعت خدا را بر دیگر کار ها مقدم بدارد، و آنچه در کتاب خدا، از واجب و مستحب آمده است، پیروی نماید، دستوراتی که جز با پیروی آنها رستگار نخواهد شد و جز با انکار و تباه ساختن آنها، جنایت کار نخواهد شد. به او فرمان می دهد که خدا را بادل و دست و زبانش یاری کند، زیرا؛ خداوند پیروزی کسی را تضمین کند که او را یاری کند، و بزرگ دارد. و هرکس که عزت او را پاس بدارد، او را ارجمند گرداند.

2- عدالت و ظلم ستیزی

از اوصافی مهم دیگری که در مدیریت دولتی ضرورت دارد، پیراستگی مدیر از هرگونه تبعض و ظلم و در مقابلش رعایت عدالت است. حضرت علی علیه السلام، به مالک اشتر می نویسد: « أنصف الله وأنصف الناس من نفسک ومن خاصة أهلک، ومن لک فیه هوی من رعیتک، فانک الا تفعل تظلم ومن ظلم عباد الله کان الله خصمه دون عباده، ومن خاصمه الله أدحض حجته وکان لله حربا حتی ینزع أو یتوب ولیس شیء أدعی الی تغییر نعمة الله وتعجیل نقمته من إقامة علی ظلم فان الله سمیع دعوة المضطهدین وهو للظالمین بالمرصاد»[13] با خدا و با مردم، و با خویشاوندان نزدیک، و با افرادی از رعیت خود که آنان را دوست داری، انصاف را رعایت کن، که اگر چنین نکنی ستم روا داشتی، و کسی که به بندگان خدا ستم کند، خداوند به جای بندگانش دشمن او خواهد بود، و آن کس را که خدا دشمن او شود، دلیل او را نپذیرد، که او با خدا سر جنگ دارد، تا آنگاه که توبه کند و باز گردد. وچیزی چون ستمکاری نعمت خداوند را دگرگون نمی کند، و کیفر او را نزدیک نمی نماید، که خداوند دعای ستمدیدگان را می شنود و در کمین ستمگران است. در خطبة 164، می خوانیم که: «فاعلم أن أفضل عباد الله عند الله إمام عادل هدی و هدی»[14]  بدان که برترین بندگان، در نزد خداوند پیشوایی عادل است که خود در طریق هدایت بوده و دیگران را نیز هادی و راهنما باشد. در بیانات آن حضرت فراوان به مسألة عدالت تکیه شده و مدیران را به آن توجه داده است. از جمله میفرماید:«بالعدل تصلح الرّعیّة»[15] کار رعیّت با عدالت اصلاح می ‏شود. یا میفرماید: «العدل زینة الامارة»[16] عدالت زینت فرمانروایی است. یا «افضل الولاة من بقی بالعدل ذکره»[17] بهترین مدیران کسی است که نامش به عدالت و دادگری باقی بماند.

3- سعه صدر

یکی از صفات مهم مدیران دولتی سعه صدر است، حضرت موسی علیه السلام، هنگامی که دعوت خویش را شروع می کند، اولین خواسته اش از خداوند شرح صدر است که «رب اشرح لی صدری»[18] پروردگارا سینه ام را گشاد گردان. مدیر دولتی نباید در مقابل انتقاد مخالفان تحمل خود را از دست بدهد، که عجولانه قضاوت نماید و یا فوراً به سرکوب آنان بپردازد. بلکه با سعة صدر، انتقاد آنان را توجه نماید و حقایق را بپذیرد و به خواسته های مشروع مردم رسیدگی نماید، و بداند که با حوصله بودن رمز موفقیت یک مدیر است. حضرت علی علیه السلام، میفرماید: « آلة الریاسة سعة الصدر»[19] ابزار و وسیلة ریاست، سعه صدر و پرحوصلگی است.

4- داشتن تعهد و تخصص

از منظر آیات و روایات، برای یک مدیر دولتی ضرورت دارد که حتماً این دو اصل تعهد و تخصص را داشته باشد، تا بتواند به وظایف خود بدرستی عمل نماید. در قرآن کریم، وقتی که داستان حضرت موسی علیه السلام، را می خوانیم، می بینیم که دختر حضرت شعیب علیه السلام، دلیل پیشنهاد استخدام حضرت موسی علیه السلام، را دو چیز بیان می کند. یکی قوی بودن. دوم امین بودن، «إن خیر من استأجرت القوی الامین»[20] زیرا بهترین کسی را که استخدام می توانی بکنی آن کسی است که قوی و امین باشد. به عبارت دیگر، قوی بودن همان تخصص است، و امین بودن هم تعهد.  

بدیهی است منظور از قدرت تنها قدرت جسمانی نیست، بلکه مراد توانایی بر انجام مسئولیت است. یک مدیر قوی کسی است که حوزه مأموریت خود را به خوبی بشناسد، از انگیزه ها با خبر باشد، در برنامه ریزی مسلط، و ابتکار عمل کافی داشته باشد.

حضرت علی علیه السلام، به مالک اشتر میفرماید: «وتوخ منهم أهل التجربة»[21] برای امر کار گزینی، شخص با تجربه را بر گزین. یا در خطبة 173، میفرماید: « یا ایها الناس، إن أحق الناس بهذا الامر أقواهم علیه، وأعلمهم بأمر الله فیه»[22] ای مردم شایسته ترین افراد به حکومت، تواناترین آنها بر امور حکومتی، و داناترین آنها به دستورات خداوند است.

ابن میثم بحرانی در توضیح و شرح کلام حضرت می نویسد که: مراد از «اقواهم» این است که در ادارة امور مملکت از همگان نیرومندتر، و در شناخت شرایط و موقعیتها و چگونگی تدبیر امور شهرها و ادارة جنگها، از همه کس داناتر باشد. به سبب همین صفات است که شجاع ترین مردم به حساب می آید.[23]

5- داشتن نظم و انظباط

مطالعه در سیرة زندگی حضرت علی علیه السلام، نشان می دهد که همة کار های حضرت، از نظم خاصی برخوردار بوده است، ولی این نظم در امور حکومتی، نمود بیشتری داشته است. امام علیه السلام، همیشه به فرمانداران و مدیران خویش دستور می دادند که در کارهای شان منظم باشند و برنامه دقیق داشته باشند و از بی برنامگی بپرهیزند در عهدنامه ای که برای مالک اشتر می نویسد، چنین می فرماید: «وایاک والعجلة بالامور قبل اوانها، او التسقط فیها عند امکانها، او اللجاجة فیها اذا تنکرت، او الوهن عنها اذا استوضحت، فضع کل امر موضعه و اوقع کل امر موقعه»[24] از شتاب در مورد کارهایی که زمانشان نرسیده یا سستی در کارهایی که امکان انجام آن فراهم است یا لجاجت در اموری که مبهم است یا سستی در کارها هنگامی که آشکار است، بر حذر باش و هر کاری را در جای خود و به موقع انجام بده. در فراز دیگری از همین فرمان آمده است: «وأمض لکل یوم عمله فان لکل یوم ما فیه»[25] کار هر روز را که برای آن زمان نهاده شده است، همان روز انجام ده.

در نهج البلاغه نسبت به ویژگیهای مدیران دولتی، صفات فراوانی بیان شده است که در این مختصر نمی گنجد، ما به همین پنج صفت مهم اکتفا می کنیم و به وظایف مدیران دولتی می پردازیم.

وظایف مدیران دولتی

الف- التزام به کتاب و سنت

از دیدگاه اسلام، اولین شرط و مهم ترین وظیفه، برای یک کارگزار دولتی، التزام به کتاب خدا و سنت پیامبر گرامی اسلام، صلی الله علیه وآله وسلم، و أئمة معصومین علیهم السلام، است. که در هنگام انجام وظیفه، به کتاب الهی عمل نماید و سیرة پیشوایان الهی را سرلوحة کار خویش قرار دهد. حضرت علی علیه السلام، به مدیر ارشد خویش مالک اشتر می نویسد: «والواجب علیک أن تتذکر مامضی لمن تقدمک من حکومة عادلة أو سنة فاضلة أو أثر عن نبینا صلی الله علیه وآله، أو فریضة فی کتاب الله فتقتدی بما شاهدت مما عملنا به فیها»[26] برتو لازم است که در حین انجام وظیفه، حکومت های دادگستر پیشین خود را مد نظر قرار بدهی و همواره به شیوة نیکوی عملکرد آنها توجه نمائی؛ و یا خبری که از پیامبرمان صلی الله علیه وآله، نقل کرده اند و یا فریضه ای از کتاب خداوند را عمل کرده اند، یاد کنی، و آنچه را که دیدی مورد عمل ماست، پیروی نمائی.

ب- بپاداشتن حق و از بین بردن باطل

یکی از وظایف مهم مدیران دولتی، برپاساختن جامعه ای الهی، و جاری کردن فضائل انسانی، و زدودن بدعت ها از قلمرو حکومت اسلامی، و آبادانی شهر ها و بوجود آوردن امنیت و آسایش برای ساکنین آنها است. حضرت علی علیه السلام، در این مورد می فرماید: « اللهم إنک تعلم أنه لم یکن الذی کان منا منافسة فی سلطان، ولا التماس شیء من فضول الحطام، ولکن لنرد معالم من دینک، ونظهر الاصلاح فی بلادک، فیأمن المظلومون من عبادک، وتقام المعطلة من حدودک»[27] بارخدایا تو خود می دانی آنچه را که انجام داده ام، برای دست یافتن به قدرت و خلافت، و خواستن مال و ثروت پست این دنیا نبوده، بلکه برای این بوده که نشانه های دین ترا به جای خودش بازگردانم، و اصلاح را در شهر های تو آشکار نمایم، تا بندگان ستمدیده ات، ایمنی یابند، و احکام دین تو که متروک مانده است، اجرا گردد.

در جای دیگر، حضرت هدف دولت اسلامی را به یکی از مدیرانش گوش زد می کند که هدف ما از حکومت به قدرت رسیدن نیست. بلکه حکومت وسیله است برای اقامة حق و دفع باطل. «والله لهی أحب إلی من أمرتکم إلا أن أقیم حقاً أو أدفع باطلاً»[28] بخدا سوگند این کفش نزد من از حکومت بر شما محبوب تر است، مگر؛ اینکه حقی را برپا سازم و یا باطلی را براندازم.

حضرت علی علیه السلام، همین مطلب را در نامه ای به یکی دیگر از کارگزارانش یاد آور می شود که مدیریت وسیلة رسیدن به جاه و مال و منال نیست، تو نباید به آن به چشم یک طعمه نگاه کنی بلکه آن امانتی در دست توست. «وان عملک لیس بطعمة ولکنه فی عنقک امانة»[29] همانا کاری که در دست توست، این طعمه برای تو نیست، بلکه؛ این امانتی بر گردن توست.

ج- فقر زدایی و آبادانی شهر ها

یکی دیگر از وظایف مدیران دولتی، فقر زدایی و آبادانی شهر ها است. حضرت علی علیه السلام، که در دوران خلافت و پیش از آن الگوی کاملی برای فقرزدایی و کمک رسانی به نیازمندان بود، به مدیر ارشد حکومت خویش مالک اشتر، فقر زدایی و آبادانی شهر ها را از وظایف اصلی مدیران دولتی ذکر می کند و می فرماید: «واستصلاح اهلها وعمارة بلادها» زمینه سازی برای اصلاح مردم در جنبه های مختلف مادی، معنوی و فرهنگی و... و همین طور عمارت و آبادی سرزمین ها از وظایف مهم کارگزاران است. در فراز دیگری از همین نامه آمده است: «ثم الله الله فی الطبقة السفلی من الذین لاحیلة لهم، من المساکین والمحتاجین وأهل البؤسی والزمنی، فان فی هذه الطبقة قانعا ومعترا، واحفظ لله ما استحفظک من حقه فیهم، واجعل لهم قسماً من بیت مالک، وقسماً من غلات صوافی الاسلام فی کل بلد.»[30]

ای مالک، درباره طبقه پایین از مردم، که چاره ای ندارند و در فقر و تنگ دستی زندگی می کنند، خدا را فراموش نکن. آن ها عبارتند از: بینوایان، نیازمندان، گرفتاران و زمین گیر شدگان. آنچه را که خداوند از حق خود درباره ایشان دستور داده رعایت کن و برای آنان قسمتی از بیت المال و سهمی از غنایم خالص اسلامی هر شهر در نظر بگیر.

از این توصیه های حضرت علی علیه السلام،  به مالک،  نسبت به فقرزدایی از جامعه برمی آید که حمایت از فقرا ونیازمندان به عنوان یک اصل در حکومت اسلامی مطرح است و مدیران دولتی وظیفه دارند که برای تحقق آن، تمام توان خود را بکار گیرند و تلاش مضاعف نمایند، زیرا؛ فقر و کمبود اقتصادی عامل بروز بسیاری از مشکلات، از جمله فساد اخلاقی و ناامنی در جامعه است. از این روست که علی علیه السلام به مدیران و کارگزاران نظام اسلامی دستور می دهند تا از طبقه ضعیف و مستمند و به خصوص کسانی که برای حفظ آبرویشان چیزی نمی خواهند و با فقر زندگی می کنند، پشتیبانی مالی و اقتصادی نمایند.

 د- جهاد با دشمنان

در عهد نامة مالک اشتر، در اولین فراز، به وظایف مدیران حکومتی اشاره شده است که یکی از آنها، جهاد با دشمنان است. دشمنان دین همواره در کمینند تا از هر فرصتی استفاده نمایند و ضربات خویش را بر پیکره حکومت اسلامی وارد کنند و آن را ناتوان نمایند. از این رو، همه مردم باید هوشیار باشند و در رأس همه، حاکم و مدیران دولتی، نقش و مسئولیت سنگین تری دارند; چرا که آنان در حکم دیده بان هستند و از افقی برتر حقایق و واقعیات را می بینند و همواره باید کوچک ترین حرکت دشمن را ببینند و مردم را نیز آگاه نمایند تا خود را در مقابله با دشمن آماده نمایند. از این رو، امیرالمؤمنین علیه السلام، می فرماید: «هذا ما أمر به عبد الله علی أمیرالمؤمنین، مالک بن الحارث الاشتر فی عهده الیه، حین ولاه مصر؛ ... وجهاد عدوها» این فرمان بنده خدا، علی امیرمؤمنان، به مالک اشتر، پسر حارث، است در عهدی که با او دارد، هنگامی که او را به فرمانداری مصر برمی گزیند ... تا با دشمنانش نبرد کند.

امروزه نبرد با دشمن تنها در میدان جنگ و با جنگ افزارهای خاص نیست، بلکه هر مدیری، در هر پست و مقامی که قرار دارد، باید متناسب با مسئولیتش، به مصاف با دشمن برخیزد; در بخش های مختلف، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و ... باید مدیران کارآمد قرار بگیرند، تا جامعه از تهاجم های گوناگون مصون بماند. 

هـ- میانه روی در کار ها

در سیرة مدیریتی حکومت علوی، اعتدال گرایی در اجرای امور کشور، به عنوان یک وظیفه عمومی، برای مدیران وکارگزاران دولتی توصیه شده است. در نامة 46، حضرت علی علیه السلام، به این مسأله می پردازد، به کارگزار خودش می نویسد: «اما بعد فانک ممن أستظهر به علی اقامة الدین واقمع به نخوة الاثیم واسد به لهاة الثغر المخوف فاستعن بالله علی ما اهمک واخلط الشدة بضغث من اللین، وارفق ما کان الرفق ارفق واعتزم بالشدة حین لایغنی عنک الا الشدة»[31] اما بعد، تو از کسانی هستی که من برای اقامه و بپاداشتن دین از آنها کمک می گیرم. سرکشی و نخوت گناهکاران را به وسیلة آنان درهم می کوبم، و مرز هایی را که در معرض خطر قرار دارد، توسط آنها حفظ می کنم. بنابراین؛ در مورد امور مهم خود، از خداوند استعانت بجوی و شدت و غلظت را با کمی نرمش، درهم آمیز و در آنجا که مدارا کردن بهتر است مدارا کن و در آنجایی که جز باشدت عمل کار از پیش نمی رود، شدت را بکار گیر.

همین مطلب در نامة 19، آن حضرت به یکی دیگر از مدیران نیز تأکید شده است: «اما بعد فان دهاقین اهل بلدک شکوا منک غلظة وقسوة واحتقاراً وجفوة ونظرت فلم أرهم اهلاً لان یدنوا لشرکهم ولا أن یقصوا وجفوا لعهدهم. فالبس لهم جلباباً من اللین تشوبه بطرف من الشدة وداول لهم بین القسوة والرأفة، وامزج لهم بین التقرب والادناء والابعاد والاقصاء ان شاء الله»[32] اما بعد دهقان های محل مأموریت تو، از خشونت و قساوت و تحقیر و سنگدلی تو شکایت کرده اند، ومن دربارة آنها اندیشیدم، آنان را شایستة نزدیک شدن نیافتم، چرا؛ که مشرکند. و سزاوار دوری و جفا هم نیافتم، زیرا؛ که معاهدند، و با آنها پیمان بسته ایم. پس لباسی از نرمش همراه با کمی شدت بر آنان بپوشان و با رفتاری میان قساوت و رأفت با آنها معامله کن، و بین نزدیک ساختن آنها به خود و دور کردن آنان از خود، امتزاجی پدید آور. (معتدل رفتارکن).

***

پاورقی


[1]  . نهج البلاغه، نامة 62، نسخة معجم مفهرس.

[2]  . (علی آقا پیروز، ابوطالب خدمتی، عباس شفیعی، سید محمود بهشتی نژاد)، زیر نظر سید مهدی الوانی، مدیریت در اسلام، ص11، ناشر، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چ ششم، 1388ش.

[3] . فخر الدین طریحی، مجمع البحرین، ج5، ص 374. تهران- ایران،ناشر: کتابفروشی مرتضوی، 1416هـ.ق، چ دوم.

[4] . سورة آل عمران، آیه 140.

[5] . «وضم الدال فی الدولة وفتحها لغتان وقیل الضم فی المال والفتح فی الحرب» ، فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج2، ص 843، تهران- ایران، ناشر: انتشارات ناصر خسرو، 1372ش، چ سوم.

[6] . حسن بن محمد، راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص 322، بیروت- لبنان، ناشر: دارالعلم، 1412هـ.ق، چ اول.

[7] . نهج البلاغه، نامه، 69. نسخة معجم المفهرس.

[8] . عبد الواحمد تمیمی آمدی، غرر الحکم ودررالکلم، ج2، ص 580، مترجم، محمد علی انصاری، تهران- ایران 1337ش، چ هشتم.

[9]  . شاعری از قرن دوازدمهم، (بی نام)دررکلمات امیر مؤمنان علی علیه السلام، ص 10، تهران- ایران، ناشر: مکتب القرآن، 1369ش.

[10]  . جمال الدین محمد خوانساری، شرح غررالحکم ودررالکلم، ج5، ص 14، تهران- ایران، ناشر: انتشارات دانشگاه تهران، 1366ش، چ چهارم.

[11]  . نهج البلاغه، خطبه 40. نسخة معجم مفهرس

[12]  . همان.

[13]  . نهج البلاغه، نامة 53.

[14]  . همان، خطبة 164.

[15]  . عبد الواحد تمیمی آمدی، غررالحکم ودررالکلم، مترجم محمد علی انصاری،ج1، ص331، تهران- ایران، 1337ش، چ هشتم.

[16]  . سید اصغر ناظم زاده قمی، جلوه های حکمت، ص 393، قم- ایران، ناشر: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1375ش، چ دوم.

[17]  . همان.

[18]  . سورة طه، آیه 25.

[19]  . عبد الواحد تمیمی آمدی، غررالحکم ودررالکلم، مترجم محمد علی انصاری،ج1 ص 44، تهران- ایران، 1337ش، چ هشتم ج1، 44.

[20]  . سورة قصص، آیه 26.

[21]  . نهج الیلاغه، نامة 53.

[22]  . همان، خطبة 173، نسخة معجم مفهرس.

[23] . «اقوی الناس علیه و هو الأکمل قدرة على السیاسة و الأکمل علما بمواقعها و کیفیّاتها و کیفیّة تدبیر المدن و الحروب و ذلک یستلزم کونه أشجع الناس»، ( میثم بن علی بن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، ج3، ص 340،ناشر: دفتر نشر کتاب، 1362ش، چ دوم.)

[24]  . نهج البلاغه، نامة 53.

[25]  . همان.

[26]  . همان.

[27]  . نهج البلاغه، خطبه، 131. نسخة معجم مفهرس.

[28]  . همان، خطبه، 33.

[29]  . همان، نامة 5.

[30]  . همان.

[31]  . همان، نامه 46.

[32]  . همان، نامه، 19.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن علی نصرتی 90/4/3:: 10:36 صبح     |     () نظر